امیرحسین جعفری در رویداد ۲۴ نوشت: روز ۱۷ تیر، دو روز بعد از برگزاری دور دوم انتخابات ریاستجمهوری که منجر به پیروزی مسعود پزشکیان و شکست سعید جلیلی شد، هواداران نامزد شکستخورده در حسینیه هنر گردهم آمدند تا علل شکست او را تحلیل کنند.
این جلسه با عنوان «نشست حافظان جمهور۲» در تهران برگزار شد؛ جلسهای با حضور منصور براتی، امیرحسین ثابتی و صادق شهبازی که جزئیات انتخابات و علل شکست جلیلی را بررسی میکنند. این جلسه که دو ساعت به طول انجامید، با پرسش و پاسخ مخاطبان هم همراه بود که در مواردی به تنش کلامی نیز کشیده شد. در ادامه گزارش بخشهایی از این جلسه را بخوانید:
منصور براتی، چهره نزدیک به جلیلی که در فضای مجازی از کارنامه او دفاع میکرد و مدافع عدم مذاکره با غرب بود، سخن خود را با مسأله مرزبندیهای جلیلی آغاز میکند: «انتخابات در شرایط فوقالعادهای ایجاد شد؛ اول باید مبانی را برای ورود به عرصه انتخابات بررسی کنیم. جمهوری اسلامی را بدون انتخابات نمیتوان فرض کرد. مردم در کشاکش انتخابات، رشد پیدا میکنند. انتخابات برای گفتگوها ایجاد شده تا ذهنها قوی شود. در مقابل معتقدند انتخابات عرصهی قدرت است و شاخصهای اصلح مهم نیست. انتخابات یک صحنه واقعگرایانه است. جلیلی در ۱۴۰۳ اصلح بودند، اما ۱۴۰۰ رئیسی اصلح بود.
[با در نظر گرفتن]نقاط قوت جلیلی نسبت به دیگران، او را اصلح میدانیم. جلیلی آمادهترین فرد برای سکانداری کشور بود. او اهل تخریب کردن نیست و جز معدود افراد سیاسی است که کنش مبتنی بر مبانی انجام میدهد. مرزبندی شفافی بین جلیلی و جریان القاط و غرب گرا وجود دارد. مشکل اینجاست که مرزبندی با جریان تحجر ندارد. یکی از الزامات توسعه کار جلیلی، مرزبندی است. اگر مرزبندی نباشد دچار چالش هویتی میشویم. آن ۹.۵ میلیون رأی به یک هویت رأی دادهاند که یکی از شاخصهایش مرزبندی با تحجر، التقاط و غرب گرایی است.
عناصر حزباللهی ما ضعف در مبانی سیاسی دارند. مثلاً ما به راحتی برای اینکه درگیر معادلات ذهنی شدیم، یک ویژگی مهم جمهوری اسلامی یعنی استقلال سیاسی را نقض کنیم. استقلال سیاسی جز مبناهای ماست.»
صادق شهبازی، فعال سیاسی اصولگرا و نزدیک به سعید جلیلی، یکی دیگر از سخنرانان این جلسه بود. او در آغاز صحبتهای خود را درباره میزان مشارکت اینگونه آغاز کرد: «مشارکت مردم برای ما یک اصل است. مشارکت اگر بالا برود حتی اگر ما رأی نیاوریم خوب است. ۸۸ یک ماجرایی داشتیم، اما سال ۹۲ دوباره مردم به انتخابات برگشتند. استراتژی آقای خامنهای جواب داد که مردم را آگاه کنند و به صحنه مشارکت بیاورند. ما افتخار میکنیم مردم آمدند.
اگر محرم نبود جشن میگرفتیم. آقای جلیلی ۱۱ سال نیمکت ذخیره درست کرد و شروع کرد ظرفیتهای کشور را پیدا کند. یک زمان در شرایط ضعف هستیم یک زمان در شرایط قوتیم. ما زمانی گفتیم با اصول انقلاب میتوان دولت را اداره کرد و ۴ میلیون رأی داشتیم الان ۱۴ میلیون رأی داریم. بخشی از مردم از این فضا ناراحت هستند و بدنه طرفدار ما در دور اول شک داشت که هستیم یا خیر! در این شرایط یک بدنهای ایستاد و توانستیم ۱۴ میلیون رأی جذب کنیم. ما تجربه ۱۱ ساله دولت سایه را داریم. از لحاظ کارشناسی هم دستمان است که در دولت چه خبر است.
ما سر برجام هم نتوانستیم جمعی عمل کنیم، اما در اف. ای. تی. اف اکثریت ما ایستادیم. اتفاقی که الان افتاده ما یک اپوزیسیون قدرتمند داریم. جلیلی ۲۶ استان رفت. در این انتخابات جالب بود نتیجه نظرسنجیها طور دیگری شد. ما به عنوان جریان انقلابی نشان دادیم که هم تکلیف گرا هستیم و هم نتیجه برایمان مهم است. ما پدرخواندهها را شکستیم. در دو مناظرهای که شرایط تند شد هم حرف خارج از چارچوبی نزدیم. ما نرفتیم در زندگی خصوصی آدمها پرونده پیدا کنیم. ما با عملکرد به چالش کشیدیم. ما از کارهای خوب آقای رئیسی دفاع کردیم.
ما از جهش انقلاب صحبت کردیم. بدنه حزباللهی ما در دور اول مقداری ضعف داشت و در فضای جنگ روانی منفعل شدند. بدنه باید میفهمید که صحنه، صحنهٔ جنگ روانی است. یکی از آسیبها، رفتار ستاد پیروز است. ما هنوز ضعف رسانهای داریم و حزباللهیها دلشان خوش است که در پیامرسانهای داخلی برای هم پیام بفرستند. ما در مقام عمل باید با جریان تحجر مرزبندی کنیم، اما در مقام نظر برای مخاطبمان این مسأله ملموس نشد. باید تفاوتهایمان را نشان دهیم که همانطور که با غربگرایی مشکل داریم با تحجر هم مشکل داریم. بخشی از رایی که به کاندید دیگر رأی داد، بخشی از آرا رئیسی و بخشی از آرای روحانی بود.»
امیرحسین ثابتی، نماینده مجلس و از چهرههای نزدیک به جلیلی، سخنران سوم این جلسه بود. ثابتی معتقد است که افزایش مشارکت به نفع جامعه است؛ او در اینباره گفته است: «فاصله رأی آقای پزشکیان و جلیلی رکود کمفاصلهترین رأی دو کاندیداست. سال ۱۴۰۰ که آقای رئیسی بود ۱۴ میلیون رأی با نفر بعدی فاصله داشت. ۸۴ احمدی نژادو هاشمی ۷ میلیون فاصله داشتند. سال ۷۲، آقای توکلی و هاشمی ۵ میلیون فاصله داشت، اما در این انتخابات فاصله دو فرد ۳ میلیون بود. من به شدت خوشبین و امیدوارم. روز رایگیری از ساعت ۹ معلوم بود که ما انتخابات را نمیبریم. براساس یک سری از شواهد و قرائن و فهمی که از مجموعه معادلات سیاسی کشور دارم، حس ناامیدی ندارم. از سه هفته دیگر وزرایی که ما باید به آنها رأی دهیم یک چالش است. همانگونه که ما سالها با آنها میجنگیدیم باید به عنوان وزیر آنها را قبول کنیم. مجموع برآیند این تحولات به نفع مردم است. مهمترین تفاوت ما با دیگر اصولگرایان همین است که آنها واقعاً به مشارکت اعتقاد ندارند و یک حاکمیت الیگارشی را ترجیح میدهند. من از ته دل اعتقاد دارم که میارزد تمام انتخابات را ببازیم، اما مردم در صحنه باشند. اعتقاد من این است که اگر ما درست عمل کنیم، در مشارکت بالا هم امکان پیروزی کنیم.»
از میانه این جلسه، پرسش و پاسخ حاضرین آغاز میشود. زنان و مردانی که مشخص است در مواردی از سخنرانان نیز تندتر هستند. در ادامه تعدادی از این سؤالات و پاسخها را میخوانیم:
-ما در اینجا حرفهای خوشبینانه میزنیم و باید بابت افزایش مشارکت خوشحال باشیم. زمینهسازی را آقای جلیلی ۱۱ سال است که شروع کرده است. چرا در سه دوره اخیر موفق نبودید؟ آیا برای تبلیغات کارگروهی تشکیل دادید؟ ما باید بحث تمدن اسلامی را محقق کنیم. اینکه صبر کنیم تا مردم هدایت شوند، درست نمیشود. خانواده شهید و جانباز میشناسیم که قهر کرده و از پای صندوق رفته است. ما باید عرصه را تسخیر کنیم بعد مبناسازی و فرهنگسازی کنیم. تا عرصه مدیریت را در دست نگیریم، ایدههایمان محقق نمیشود.
-ما برای مشارکت مردم احترام قائلیم، اما اینکه بگوییم مشارکت بالاست و به افقهای بلند نزدیک میشویم حرف نادرستی است. ما ۹۲ و ۹۶ مشارکت بالا داشتیم، اما وقتی دولتی که پیروز میشود از این مشارکت استفاده نکند، ۱۴۰۰ باز مشارکت پایین میآید. با این رفتار سینوسی قرار است به کجا برسیم؟ سال ۹۶ ما چنین شکستی را تجربه کردیم؛ آقای رئیسی یک راهبری جریانی را پیش گرفتند و نسبت خود را با جریانهای دانشجویی و کارگری تنظیم کردند و در سال ۱۴۰۰ به پیروزی رسیدند. حالا آقای جلیلی میخواهد راهبری جریانی کند؟
امیرحسین ثابتی، در پاسخ به کنش انتخاباتی جلیلی میگوید: «آقای جلیلی در این دههای که گذشت غیر از این عمل نکرد. مثلاً وزرای کاری که ما در یک دهه گذشته داریم، سه بار از کارخانه هپکو دیدن کردهاند. خیلی از جاهایی که آقای جلیلی رفت، ربطی به جایگاه ایشان نداشت، اما چنین رویکردی را ادامه میدهد. من هنوز سر این قضیه با ایشان صحبتی نکردم.»
براتی نیز پس از ثابتی در اینباره ادامه میدهد: «ما برای آینده معتقدیم که جریان اصلاحطلب و اصولگرا، از روز بعد از انتخابات کاری میکند که جلیلی از صحنه سیاست حذف شود. جریان اصلاحطلب نگران فعالیتهای جلیلی است و جریان اصولگرا نیز او را مانع پیروزی خود میداند. خود من فکر میکنم آقای جلیلی در نقطهایست که باید از دولت سایه پیش برود. اگر دولت سایه را محل ارزیابی دولتها درنظر بگیریم، باید الان ارتقاع پیدا کند و رویکردهای رسانهای آن جدیتر پیش برود. ما برای هویتبخشی، نیاز داریم که دولت سایه به یک حرکت اجتماعی ارتقاع یابد.»
شهبازی نیز درباره تغییر رویکرد جامعه در زمینه انتخاب رئیس جمهور میگوید: «رهبر انقلاب در جمع مردم کرمان گفتند که تحول از دل انتخابات میگذرد. اگر فضای انتخابات نبود اینقدر راحت حرف نمیزدیم. آقای جلیلی در ۹ سال گذشته به اندازه انگشتان یک دست از تلویزیون پخش شده بود و طی ۳ سال اخیر نیز ۵ بار پخش شده بود. ایشان جلسات جنجالی بسیاری رفته، اما حضور نداشت. انتخابات باعث شد حرف بزنیم. فضا اینطور شد که نزدیکترین نسبت آرا با هم دیگر اتفاق بیوفتد. سال ۷۶ پدربزرگ من به خاتمی رأی داد و میگفت سید اولاد پیغمبر است. جامعه یکبار اینطور رأی میدهد، اما دفعه بعد رشد میکند. فشاری که در ۹۲ آوردند در این انتخابات بخشی از ماجرا بود. ۹۲ که میگفتند با رابطه با آمریکا مسائل حل میشود، این دوره چنین مسائلی نبود.»
در این بین صدایی از میان جمعیت به گوش میرسد که میگوید: -ما به استفاده از چهرههای تکراری باختیم.
ثابتی در پاسخ به این جمله میگوید: «سوپرمارکت نیست که جنس جدید رو کنیم و اداره کشور شوخی نیست. البته من مشکل ندارم که افراد توانمند جدید حضور پیدا کنند، اما اینکه ماجرا را تقلیل دهیم به حضور چهرههای جدید، الزاماً نتیجه نمیدهد. ۸۸ و ۹۲ هم چهرههای ما جدید بودند. پزشکیان هم جدید نیست و قبلاً ردصلاحیت شده بود. سؤال من از شورای نگهبان این است که باید درباره رد و تأیید صلاحیت پزشکیان شفافسازی کنند. باید لاریجانی و جهانگیری هم تأیید میشدند. باید بهتر و بیشتر تأیید میکردند. ما در عرصهی رسانه خط قرمزهایی داریم که طرف مقابل ندارد. من حیرت میکردم که یک دروغ را چگونه توزیع میکنند و تا ما آن را تکذیب کنیم، کار خود را کرده است. تنها اتفاقی که میتوانم پیشبینی کنم این است که قالیباف امکان رایآوری ندارد. اگر او کاندید نهایی میشد ۱۴ میلیون رأی را نمیآورد. مجلس فعلی بخشی از نیروهای اعتدال را دارد و بخشی از نمایندهها بر اساس جریان غالب حرکت میکنند. صد نفر از نمایندگان نیز اینطور نیستند. ما مجلس متکثر و جذابی را در پیش خواهیم داشت.»
شهبازی در مواجهه با دیگر سؤالهایی که عمدتاً به نقد پزشکیان و روحانی میپردازند میگوید: «مردم نسبت به مذاکره درس گرفتهاند. اینکه برنامهای برای معطل نماندن جامعه دارند یا خیر، مشخص نیست. برای حل مشکلات اقتصادی در کشور نباید همه چیز را به آمریکا وصل کنیم. آقای پزشکیان هم گفت که مشکل مردم آمریکا نیست و ماییم. اینکه طیبنیا به تیم آقای پزشکیان اضافه میشود هم چنین معنایی دارد. فضای اجتماعی دیگر فضای ۹۲ نیست که آقای روحانی از خط قرمزها عبور کردند. معادلات منطقه نیز تغییر کرده است. ما در همان زمان بود که مهمترین پروژه آمریکا در منطقه یعنی داعش را شکست دادیم. من جز منتقدین جدی سیاست خارجی روحانی هستم، اما روابط خارجی جمهوری اسلامی ایران، محدود به وزارت خارجه نیست.»
از میانه این صحبت ثباتی و براتی به مسأله چارچوب سیاست ورزی جلیلی اشاره میکنند، اما حاضرین منتظر حرفهای تندتری هستند: «جلیلی اصرار دارد که من خودم هستم و ادای دیگران را در نمیآورد. او متعلق به یک جریان است، اما چارچوبی وجود دارد که از آن عبور نمیکند.»
در این بین یکی از حاضرین به تندی میگوید:
-شما میگویید اخلاق را رعایت کردیم، آذری جهرمی که به ما گفت طالبان، باید پدر او را دربیاورید که در انتخابات بعدی کسی از این مسائل استفاده نکند. ابزار بی اخلاقی را از اینها بگیرید.
ثابتی پاسخ میدهد: این سؤال مربوط به قوه قضاییه است. مملکت هم با فشار درست نمیشود.
مخاطبین جلسه، اما نظرات دیگری دارند و خواهان شفافسازی نسبت به رویکردهای جلیلی و از سوی دیگر خواهان برخوردهای تند هستند:
-ما به رسانه باختیم. وقتی با مردم صحبت میکردیم یکی از مناظرهها را ندیده بودند. ما در ایتا تمام رایهایمان جلیلی بود؛ خود من ده کانال و گروه داشتم. تلگرام و اینستاگرام دست ما نبود. فیلترینگ و گشت ارشاد مسأله مخاطبین بود. برنامه شما برای تبدیل این شکست به فرصت چیست؟ مردم گیج شده بودند؛ همه مداحها و حوزه علمیه یک دفعه پشت قالیباف در میآمد و سپاه هم پشت قالیباف در میآمد. اگر مداحها و حوزه و سپاه یکدفعه دور قالیباف نمیآمدند، ما دور اول برده بودیم.»
شهبازی در مواجهه با درخواست جمعیت نسبت به شفافسازی برنامهها و رویکردهای جلیلی میگوید: «خود آقای جلیلی باید برنامههایشان را توضیح دهند. ما سخنگوی آقای جلیلی نیستیم. ما نسبت به آقای پزشکیان که رئیس جمهور ماست، تا جاییکه بتوانیم به دولت کمک میکنیم. اگر مسیر را غلط ببینیم، اعتراض میکنیم. برنامه ما این نیست که ۴ سال کلاً علیه پزشکیان تبلیغ راه بیندازیم. در تصمیم کلی مردم عَلَم اداره به دست شخص دیگری افتاده است. به عنوان کسانیکه پای کار جلیلی بودیم، مسیر ما هم اصولی است تا نظام تقویت شود. یک عده الان دنبال این هستند که یک تشکیلات و حزب بزرگ درست کنند، اما آقای جلیلی گفت دولت سایه، تشکیلات نیست و حس مسئولیت است. دنبال تشکیلات گسترده نباشید. دوره شبکههای متکثری است که همه جا باشیم. ما کمک میکنیم دولت چهار سال را تمام کند. مردم به کاندیداها نگاه کردند و حتی اگر قومیتی هم رأی دادند، در ساز و کار آمدند.»
ثابتی در پایان نسبت به سؤال جمع درباره جلسه مشهد جلیلی با قالیباف و قاآنی میگوید: «هرکسی در انتخابات اجازه دارد از یک نفر حمایت کند. حق شهروندی هرکسی است که از یک نفر حمایت کند. در رابطه با جلسه مشهد، روایتها را بخوانید. روایتهای صددرصد جعلی در این زمینه وجود دارد. میگویند حوثیها و نصرالله به جلیلی زنگ زدند؛ اینقدر سیاستورزی مملکت را مبتذل کردهاند که این حرفها زده میشود. اگر کسی تقوا نداشته باشد فرزند شهید و ... ندارد. من از آقای جلیلی پرسیدم گفت آن شب یک دقیقه گوشی من خاموش نبود.»
براتی در همین راستا ادامه میدهد: «جلسهای در مشهد تشکیل شد. جمعی به نام شورایعالی اجماع نیروهای انقلاب شکل میگیرد. چهرههایی که تلاش میکردند نیروهای اصولگرا به اجماع برسند. این شورا یک جمعبندی دارد. ۵ شاخص انتخاباتی بیان میکند، به این صورت که فردی که احتمال پیروزی بیشتری دارد در صحنه بماند. من آخرین نظرسنجیها را در آن روز تحلیل کردم و بر اساس روند، طبق نظرسنجیها، آقای جلیلی باید بماند. البته من معتقد بودم همه باید بمانند تا مردم انتخاب کنند. آن جلسه برگزار شد و الزامی نشد که یک نفر کنار برود.
مبنا در جلسه تغییر کرد و گفتند حجت شرعی چیز دیگریست و در انتخابات باقی خواهیم ماند. استعلام شد و جواب تکلیف شرعی منفی بود. همه عزیزان ایستادند و تکلیف میدانستند که بایستند و به گرم شدن انتخابات هم کمک کردند. ما روی تعریف جبهه انقلاب بحث داریم. جلیلی باید جریان سوم را شکل دهد. جریان اصولگرایی قدرتمحور شده و مردم نمیپسندند.»
این جلسه اگرچه پراکندگیهای بسیاری داشت، اما نشان داد که بخشی از جریان طرفدار جلیلی نسبت به پاسخهای ستادی قانع نشده و خواستار اتخاذ رویکردهای تندتر و شفافتر از سمت جلیلی هستند. افراد حاضر در جلسه و صداهای متعددی که در میان پاسخهای ثابتی و شهبازی و براتی میشنویم، صحنه دقیقتری از وضعیت بدنه طرفدار جلیلی و اصولگرایان را نشان میدهند.